بیا بگو...تو بگو...فقط تو
صفحه اصلی وبلاگ
پارسی بلاگ
شناسنامه من
ایمیل من
 RSS 
اوقات شرعی
جمعه 86 آذر 9 ساعت 10:3 عصریه شعر کوچیک!!

«قاب چشات..»

 

اون که چشماتو شناختخود منم

اون که از تو آینه ساخت خود منم

چه طوری به من میگی« عروس برف»

اون که از عشقت گداخت خود منم

 

 

 

منم اون دختر ساده ی نجیب

تو برای زخم قلبم یه طبیب

من آخه چه طورتو روقایم کنم

همیشه از نظر چشم رقیب

 

 

برا من چشای تو یه حادثه ست

خود حس نهایت یه عاطفه ست

چرا چشمات به سراغم نمی یاد

واسه من چشمای تو یه خاطره ست

 

 

با چشات نوری بده به خونه ام

چی میشه پر بکشی به لونه ام

من همیشه عاشق عطر گلم

تویی عطر یاس زرد وپونه ام

 

 

کی دیده تو قاب چشمای سیات

توی اون باغ پر از حس نگات

یه دفعه عکس منو جا بذاری

من بشم همدم دلواپسیات

 

 

ای که اشکات واسه من ستاره شد

توی دفترم کلام تازه شد

توی قاب کهنه ی چشای من

عکس تو تولدی دوباره شد

 

 

 

 


متن فوق توسط: پری آسمون نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
بیا بگو...تو بگو...فقط تو
پری آسمون
سلام به همه ی اعضای خوب تو بگو.امیدوارم از این وبلاگ که مخصوص تو بگو هستش خوشتون بیاد. در این وبلاگ چیزهای جالبی خواهید دید. نظر یادتون نره. سپاسگزارم
لوگوی من
بیا بگو...تو بگو...فقط تو
آهنگ وبلاگ من
اشتراک در خبرنامه